نقد و بررسی بازی Marvel’s Spider-Man 2 + اوج هیجان در تارهای مرد عنکبوتی

اینسامنیاک توی اولین بازی اسپایدرمن خودش، تونست مهمترین چیز رو درست انجام بده: حس قدرت داشتن و ابرقهرمان بودن. بهترین بخشش هم تاب خوردن روی تارها بود که یه استاندارد جدید برای این سبک ایجاد کرد. مبارزات هم نرم و سریع بودن. اما مشکل اصلی این بود که با این همه قدرت، چیز جذابی برای انجام دادن نداشتی. دنیای باز بازی، با اینکه از نظر بصری چشمنواز بود، ولی پر شده بود از فعالیتهای تکراری و بیمحتوا با ایکس بازی همراه باشید.
امیدم برای نسخه دوم این بود که حالا که اکشن و مبارزات رو عالی ساختن، بیان و بقیه فرمول بازی رو ارتقا بدن. مثلاً نیویورک رو به یه زمین بازی جذابتر تبدیل کنن. اما Marvel’s Spider-Man 2 فقط «بیشتر» شده! داستان طولانیتر، آیتمهای جمعکردنی بیمعنی بیشتر، درخت مهارت پیچیدهتر، و دوتا اسپایدرمن!
نتیجهاش یه تجربه سینمایی ولی شلوغ و آشفته شده که نه تنها مشکلات نسخه قبلی هنوز هست، بلکه تو بعضی بخشها – مخصوصاً داستان – حتی پسرفت کرده. تازه پورت نسخه PC هم پر از ایراده و اوضاع رو بدتر کرده.
گیمپلی همون حالت همیشگیه. آزادانه توی نیویورک تاب میخوری و هر ماموریتی که دوست داشتی انجام میدی. داستان اصلی هم ترکیب صحنههای اکشن خطی و لحظات آروم شخصیتمحوره، مثل اکثر بازیهای انحصاری پلیاستیشن. بقیه نقشه هم پره از مأموریتهای جانبی و آیتمهای جمعکردنی.
تفاوت بزرگ این نسخه اینه که… دوتا اسپایدرمن داریم! توی بازی اول پیتر پارکر بود، توی اسپینآف هم مایلز مورالز. اما اینجا هر دوتاشون هستن. توی مراحل داستانی، خود بازی انتخاب میکنه کدومشون باشی، ولی توی دنیای باز هر وقت خواستی میتونی بینشون جابهجا بشی، فقط یه سری فعالیتهای خاص هستن که یکی از این دوتا رو لازم دارن.

اینسامنیاک توی اولین بازی اسپایدرمن خودش، تونست مهمترین چیز رو درست انجام بده: حس قدرت داشتن و ابرقهرمان بودن. بهترین بخشش هم تاب خوردن روی تارها بود که یه استاندارد جدید برای این سبک ایجاد کرد.
هرچند از نظر گیمپلی تفاوت خیلی عجیبی بین پیتر و مایلز نیست (بیشتر توی قدرتهای مبارزهای متفاوت میشن)، اما حسوحال این دو شخصیت کاملاً متفاوت و قشنگ از هم جداست. این تفاوت رو هم مدیون انیمیشنهای درجهیک و توجه عالی به جزئیاته. وقتی توی شهر تاب میخورن یا دارن خلافکارها رو کتک میزنن، مایلز یه حس پرانرژی و ناپخته داره، انگار هنوز تازهکاره. ولی پیتر، حرکاتش پختهتر، با اعتمادبهنفستر و باتجربهتره. حتی دیالوگها و واکنشهاشون به اتفاقات شهر هم فرق داره. این ویژگی «دو قهرمان» بودن، یه چیز خاص به بازی اضافه میکنه؟ شاید. ولی چیزی که واضحه اینه که اجرای این ایده، خیلی تمیز و حرفهای انجام شده.
اما توی داستان، این تعادل و تفاوت کمتر به چشم میاد. بعد از پایان ماجراهای انفرادیشون، حالا پیتر و مایلز یه تیم صمیمی شدن و با هم با جرم و جنایت میجنگن. ولی هر دو همچنان دارن بین مسئولیتهای ابرقهرمانی و زندگی شخصیشون دستوپنجه نرم میکنن. با این حال، مشکلات پیتر یه جورایی جدیتر و بزرگتر به نظر میاد. مثلا اینکه نمیتونه شغل ثابتی پیدا کنه یا رابطش با امجی به مشکل خورده. ولی مشکل مایلز چیه؟ اینکه تنبلی میکنه و فرم ثبتنام دانشگاهش رو پر نکرده؟! گاهی بیشتر حس «اضافه» بودن داره تا یه ابرقهرمان!
در مجموع، داستان اسپایدرمن ۲ همون فرمول همیشگی رو دنبال میکنه: سختیهای دوگانه بودن زندگی یه قهرمان، فداکاری برای انجام کار درست و از این جور چیزا. مشکلی که اینجا هست، اینه که این داستان رو دیگه خیلی زیاد دیدیم! نه فقط تو فیلم و سریال و کمیک، بلکه حتی تو همون دوتا بازی قبلی همین سری. پس برای اینکه جذاب بمونه، لازمه یه چرخش جدید و خلاقانه داشته باشه.
ولی اسپایدرمن ۲ به جای این کار، یه روایت شلوغ و گیجکننده از ماجرای لباس سیاه و ونوم رو سر هم کرده. این وسط کرِیوِن شکارچی هم با یه حمله گسترده به نیویورک اضافه شده، چون دنبال شکار قهرمانهای قَدَر میگرده. حالا به اینا چندتا خط داستانی فرعی و چندتا از ویلنهای قدیمی رو هم اضافه کن! نتیجه؟ یه قصه پر از اتفاقای عجیب و درهمبرهم، با موضوعات گُنگ و البته مایلزی که خیلی هم تو داستان نقشی نداره.
البته اینا لزوماً مشکل بزرگی نیستن، اما مسئله اصلی، خود شخصیتها هستن. اونجاست که داستان واقعاً کم میاره.
اسپایدرمن ۲؛ وقتی قهرمانها زیادی خوب میشوند!
تو بازی جدید اسپایدرمن ۲، با اینکه داستان قراره کلی هیجان و احساسات داشته باشه، ولی شخصیتها یه جورایی زیادی صاف و سادهن. انگار همهشون نخبههای مهربون و با ادب هستن که هیچوقت از چیزی عصبانی نمیشن! حتی وقتی دعوا و بحثی هم پیش میاد، اونقدر مودب حرف میزنن که انگار تو یه فیلم آموزشی ادارهها گیر افتادی! 😅
مایلز و پیتر با هر کسی تو شهر حرف میزنن، طرف یا یه نابغهی مهربونه یا یه شهروند خیلی خوب که مشکل خاصی نداره. نیویورک، با اون همه خلافکار و باندهای مسلح، هیچوقت انقدر آروم و بیدردسر نبوده! حتی وقتی یکی مشکل داره، در حد گم شدن گربهشه و انگار اصلاً نیازی به اسپایدرمن نیست. خلاصه اگه دنبال یه داستان پرتنش و شخصیتهای چندبعدی هستی، اینجا خیلی خبری نیست.
بیشتر فعالیتهای جانبی بازی، هم از نظر گیمپلی و هم از نظر داستان، بیمعنی به نظر میرسند. مثلا مسابقه با دوچرخه برقی در دنیای مرد عنکبوتی کمی خندهدار است، مخصوصا وقتی هدفش فقط این باشد که “یکی دوچرخه برقی من رو امتحان کنه”. یا کمک به یک سری دانشآموز برای تکمیل پروژه درسی و اینکه چطور همدیگه رو به جشن دعوت کنن، یا جلوگیری از یک گروه توریست که میخواستن بدون مجوز آتشبازی کنند. همچنین پرواز مداوم پهپادها و کنترل رباتهای حشرهای از راه دور که باید از حلقههای هولوگرافیک در آسمان رد بشن. این فعالیتها بیشتر شبیه کارهای تکراری و بیهدف بازیهای جهان باز قدیمی است و بیشتر از اینکه یادآور بازی بزرگی مثل GTA V باشه، شبیه Crackdown شده.
این موضوع باعث میشود که همان پایههای قوی و دوستداشتنی بازی اول، تا حدی هدر برود. گاهی بدون هدف خاصی در شهر تاب میخوردم و از حس حرکت لذت میبردم، اما چیزی نبود که واقعا برای رسیدن به آن اشتیاق داشته باشم. همین مسئله، ضعف داستان را هم بیشتر به چشم میآورد. اگر قرار بود مشکل اصلی هر دو شخصیت نبود تعادل بین زندگی شخصی و ابرقهرمانیشان باشد، خب چرا این همه وقت صرف این کارهای بیاهمیت میکنند؟
اگر همه این ماموریتهای جانبی خستهکننده را کنار بگذارید و فقط داستان اصلی را دنبال کنید، حدود ۱۰ ساعت اکشن جذاب و صحنههای تماشایی خواهید داشت که با ۱۰ ساعت دیگر از لحظات سطحی شخصیتها، اتفاقات قابلپیشبینی و مأموریتهای مخفیکاری عجیب همراه شده است. مثلا مری جین که انگار بین دو بازی، دوره آموزش جان ویک را گذرانده است! با این حال، بازی آنقدر هیجان و تغییرات بصری دارد که شما را پای خود نگه دارد. مثلا شهر از “حمله سندمن” به “تسلط شکارچیان” تغییر میکند و این جلوههای داستانی واقعا دیدنی است. اما از پروژهای با این حجم و هزینه، انتظار میرفت تجربهای پختهتر و کاملتر ارائه شود.
بازی Marvel’s Spider-Man 2، ساختهی استودیوی Insomniac، دنبالهای بر نسخههای قبلی این مجموعه است که با وجود حفظ کیفیت بالای سیستم مبارزه و مکانیکهای حرکتی، در ارائه محتوای تازه و روایت داستانی قدرتمند دچار ضعفهایی شده است. این بازی همچنان بر پایه همان فرمول همیشگی داستانهای مرد عنکبوتی بنا شده است: کشمکش بین زندگی ابرقهرمانی و مسئولیتهای شخصی. با این حال، در این نسخه، تمرکز بیشتری روی رابطه میان پیتر پارکر و مایلز مورالز دیده میشود و بازیکنان در طول بازی بین این دو شخصیت جابهجا میشوند.
سیستم مبارزه بازی روان و هیجانانگیز است و مکانیک تاب خوردن در سطح شهر نیویورک همچنان یکی از بهترین تجربههای حرکتی در بین بازیهای ویدئویی به شمار میآید. با این وجود، بسیاری از فعالیتهای جانبی بازی، مانند مسابقه دوچرخه برقی، پرواز پهپادها، یا کمک به دانشآموزان، بیهدف و تکراری به نظر میرسند و بیشتر شبیه پر کردن وقت بازی هستند تا ارائه یک تجربه سرگرمکننده.
داستان اصلی بازی با ورود شخصیتهایی مثل ونوم و کریون شکارچی، پتانسیل بالایی برای خلق یک روایت جذاب داشت، اما در عمل، روایت بازی در برخی نقاط پراکنده و سطحی به نظر میرسد. شخصیتها نیز با وجود تلاش سازندگان، عمیق پردازش نشدهاند و دیالوگها گاهی بیش از حد مصنوعی و غیرطبیعی هستند.
در مجموع، Marvel’s Spider-Man 2 یک تجربه سرگرمکننده با صحنههای اکشن نفسگیر و جلوههای بصری چشمنواز است، اما در بخش داستانگویی و طراحی فعالیتهای جانبی، نمیتواند انتظارات را در سطح یک بازی نسل جدید بهطور کامل برآورده کند.
پرسشهای متداول (FAQ):
۱. آیا برای تجربه این بازی باید نسخههای قبلی را بازی کرده باشم؟
پیشنهاد میشود که نسخههای قبلی را تجربه کنید، چون داستان و روابط شخصیتها بر پایه اتفاقات نسخههای قبل استوار است.
۲. آیا در این نسخه امکان بازی چندنفره وجود دارد؟
خیر، Marvel’s Spider-Man 2 یک بازی کاملا تکنفره است.
۳. آیا میتوان آزادانه بین پیتر پارکر و مایلز مورالز جابهجا شد؟
بله، در بخشهای آزاد بازی میتوانید آزادانه بین این دو شخصیت جابهجا شوید، اما در مراحل اصلی، بازی بهطور خودکار شخصیت مناسب را انتخاب میکند.
۴. آیا این بازی برای رایانه شخصی هم منتشر شده است؟
بله، این بازی علاوه بر پلیاستیشن، برای رایانههای شخصی نیز منتشر شده است، اما نسخه رایانه شخصی در زمان عرضه با مشکلاتی مواجه بود.
۵. آیا این بازی ارزش خرید دارد؟
اگر از طرفداران سری مرد عنکبوتی هستید و از نسخههای قبلی لذت بردهاید، این بازی میتواند تجربه لذتبخشی باشد. اما اگر انتظار یک تحول بزرگ نسبت به نسخههای پیشین را دارید، ممکن است کمی ناامید شوید.
مطالب مرتبط: