جنجال سرقت هنری در بانجی آیا بازی ماراتون با کپیکاری از یک هنرمند مستقل ساخته شده؟

آقا داستان از این قراره که “ماراتون”، اون بازی که بانجی کلی روش مانور داده و قرار بود یه تجربه جدید و متفاوت باشه، از همون اولش هم یه کم داستاندار بود. بازی کلی تو پروسه ساخت و توسعه بوده، یه سری تأخیر خورده، تستهای داخلیش اونطور که باید و شاید خوب از آب درنیومده و حتی اونایی که ناظر پروژه بودن، خیلی به موفقیتش امید نداشتن. بماند که تو نسخه آلفای بستهاش (Closed Alpha) هم بازیکنا خیلی باهاش حال نکردن و انتقادهایی بهش وارد بود.
اما یه چیزی که تقریباً همه بالاتفاق ازش تعریف میکردن، سبک هنری ماراتون بود. یه استایل خاص و متفاوت که با کارهای قبلی بانجی فرق داشت و یه هویت بصری منحصر به فرد به بازی میبخشید، حتی با اینکه قرار نیست موقع انتشار، بخش داستانی اصلی داشته باشه. حالا تصور کنید همین نقطه قوت، همین چیزی که همه تحسینش میکردن، تبدیل بشه به پاشنه آشیل و مرکز یه رسوایی بزرگ!
H2: هنرمندی به نام “آنتریال” بانجی را به چالش میکشد: “هنر من را دزدیدهاید!”
یه هنرمند به اسم “آنتریال” (Antireal)، که ظاهراً خانم هم هستن (چون تو متن اصلی به “she” اشاره شده)، مستقیم اومده یقه بانجی رو گرفته و گفته آقا شما هنر من رو که از سال ۲۰۱۷ خلق کردم، کش رفتید! این هنرمند تو شبکههای اجتماعی، با انتشار تصاویر مقایسهای کنار هم، نشون داده که چطور المانها و طرحهایی که سالها پیش خلق کرده، سر از بازی “ماراتون” درآوردن. اونم نه یه شباهت اتفاقی ساده، بلکه در بعضی موارد، دقیقاً همون متن و تصاویر، اونم چیزایی که اصلاً ربطی به دنیای ماراتون ندارن!
H3: سبک هنری ماراتون: مینیمالیسم پرجزئیات یا کلاژ غیرقانونی؟
سبک هنری ماراتون یه جورایی هم مینیمالیستیه و هم شلوغ و پرجزئیات. از الگوهای اشکال ساده و رنگهای روشن و جیغ استفاده میکنه تا یه چیزی خلق کنه که از نظر بصری خیلی خاص و متمایز باشه. “آنتریال” ادعا کرده که بانجی از چندین قطعه هنری مختلف اون، بخشهایی رو برداشته و تو بازی پخش و پلا کرده. از این طرحها برای تزئین ساختمونها و ایجاد یه حس و حال آیندهنگرانه تو دکوراسیون محیط استفاده شده.
این ادعاها با تصاویری همراه شده که کار این هنرمند رو از تقریباً یه دهه پیش، با چیزایی که تو بازی دیده شده مقایسه میکنه. راستش رو بخواید، با دیدن این تصاویر، آدم یه کم مو به تنش سیخ میشه!
H2: شواهد تکاندهنده: از لوگوی شخصی تا نامهای بیربط در دنیای ماراتون
خب، بیایید یه کم دقیقتر به شواهدی که “آنتریال” رو کرده نگاه کنیم. چون اینا دیگه شوخیبردار نیست!
لوگوی شخصی آنتریال در بازی! یکی از تکاندهندهترین موارد اینه که لوگوی شخصی “آنتریال” تو بازی “ماراتون” دیده شده. این دیگه اسمش رو نمیشه گذاشت “ادای احترام” یا “الهام گرفتن”. وقتی لوگوی یه آرتیست بدون اجازه تو یه محصول تجاری بزرگ استفاده میشه، اولین چیزی که به ذهن میرسه، نقض کپیرایته.
کلمه “Aleph” و ارتباطش با دنیای موسیقی آنتریال: یه مورد خیلی جالب دیگه، وجود کلمه “Aleph” روی یکی از اَسِتهایی هست که بارها تو نسخه آلفای ماراتون دیده شده. “آنتریال” علاوه بر اینکه هنرمند تجسمیه، تهیهکننده موسیقی هم هست و با چندین تهیهکننده دیگه تو سبک نوروفانک (Neurofunk) برای طراحی کاور آلبوم و محصولات جانبی همکاری میکنه؛ همون سبکی که سالهاست داره روش کار میکنه و به کمال میرسونه. “Aleph” اسم یکی از همین آرتیستهاییه که “آنتریال” قبلاً باهاش همکاری داشته و موسیقی ساخته. تازه “Aleph” یه تهیهکننده کوچیک و گمنام هم نیست و پرطرفدارترین آهنگش تو اسپاتیفای بیشتر از یه میلیون بار پلی شده! حالا سوال اینجاست که اسم یه آرتیست نوروفانک که هیچ ربطی به دنیای ماراتون نداره، چرا باید روی اَسِتهای این بازی باشه؟ این دیگه خیلی مشکوکه!
اینکه یه سری متن و تصویر بیربط به دنیای بازی، اونم با شباهت کامل به کارهای یه هنرمند خاص، تو یه بازی بزرگ مثل ماراتون پیدا بشه، واقعاً جای سوال و نگرانی داره. با اینکه از نظر قانونی، بانجی تا زمانی که جرمش ثابت نشه بیگناهه، اما این شواهد اونقدر قوی هستن که حداقل افکار عمومی رو به شدت تحت تأثیر قرار بدن.
H2: صدای یک هنرمند مستقل: “از کارهای من برای پر کردن بازیشان استفاده کردند، بدون پرداخت یا ذکر نام!”
“آنتریال” تو یه پست دیگه، با لحنی پر از ناامیدی و خشم گفته: “بانجی البته که مجبور نیست من رو موقع ساختن بازیای که به شدت از همون زبان طراحیای که من تو دهه گذشته اصلاحش کردم الهام گرفته، استخدام کنه. اما مشخصاً کار من اونقدر خوب بوده که ایدههاش رو غارت کنن و بدون پرداخت پول یا حتی ذکر نام من، همه جای بازیشون بچسبونن.”
اون در ادامه گفته که حتی اگه بخواد هم، منابع مالی لازم برای شکایت از یه شرکت بزرگ مثل بانجی رو نداره. اینجاست که اون حس تلخ “زورم بهشون نمیرسه” برای یه هنرمند مستقل خیلی دردناک میشه. “آنتریال” میگه: “تو ۱۰ سال گذشته، هیچوقت از این کار درآمد ثابتی نداشتم و از اینکه طراحهای شرکتهای بزرگ، طرحهای من رو روی مودبُردهاشون میذارن و مثل انگل ازشون تغذیه میکنن، در حالی که من برای گذران زندگیم دست و پا میزنم، خسته شدم.”
این حرفا واقعاً دردناکه و نشوندهنده یه مشکل بزرگتر تو صنعت خلاقیته: اینکه چطور ایدههای هنرمندای کوچیکتر و مستقل، گاهی اوقات توسط شرکتهای بزرگ مورد سوءاستفاده قرار میگیره، بدون اینکه حق و حقوقشون رعایت بشه. این قضیه فقط بحث پول نیست، بحث احترام به خلاقیت و مالکیت معنویه.
H3: شباهتهای مضمونی: فراتر از کپیهای دقیق
“آنتریال” یه تصویر مقایسهای دیگه هم منتشر کرده که تو اون، طرحهایی نشون داده میشن که شاید کپی دقیق نباشن، اما از نظر مضمونی و سبک، شباهت خیلی خیلی زیادی به کارهای اون دارن. این یعنی حتی اگه بانجی بتونه از زیر بار اتهام کپیبرداری دقیق بعضی المانها در بره، باز هم این سوال مطرحه که آیا این حجم از “الهامگیری” بدون ذکر منبع و کسب اجازه، اخلاقی و قانونیه؟
H2: سکوت بانجی و پیامدهای احتمالی این جنجال
تا لحظه نگارش این مقاله، استودیوی بانجی هنوز هیچ واکنشی به این اتهامات نشون نداده. این سکوت میتونه دلایل مختلفی داشته باشه. شاید دارن قضیه رو داخلی بررسی میکنن، شاید دارن با تیم حقوقیشون مشورت میکنن، یا شاید هم امیدوارن که این جنجال به مرور زمان فروکش کنه. اما هرچی که هست، این سکوت به شایعات و نگرانیها بیشتر دامن میزنه.
اما پیامدهای این جنجال برای بانجی و بازی ماراتون چی میتونه باشه؟
آسیب به اعتبار و شهرت بانجی: بانجی یکی از استودیوهای شناختهشده و باسابقه تو صنعت گیمه. مطرح شدن چنین اتهام سنگینی، اونم با این شواهد، میتونه به شدت به اعتبار این شرکت لطمه بزنه، حتی اگه در نهایت از نظر قانونی تبرئه بشه.
تأثیر منفی روی بازی ماراتون: این بازی همونطور که گفتیم، از اولش هم یه کم با حاشیه همراه بود. این جنجال جدید میتونه آخرین میخ رو بر تابوت امید خیلی از طرفدارا بکوبه و باعث بشه که حتی اونایی هم که به سبک هنری بازی امیدوار بودن، دیگه با دید منفی بهش نگاه کنن.
احتمال پیگیری قانونی (هرچند کم): با اینکه “آنتریال” گفته منابع مالی برای شکایت نداره، اما اگه این قضیه خیلی بزرگ بشه و فشار افکار عمومی زیاد بشه، شاید راههای دیگهای برای پیگیری قانونی پیدا بشه، یا حداقل بانجی مجبور بشه یه جورایی قضیه رو با این هنرمند حل و فصل کنه.
بحثهای گستردهتر در مورد کپیرایت و حقوق هنرمندان: این اتفاق میتونه دوباره بحثهای مهمی رو در مورد اهمیت رعایت کپیرایت، حقوق هنرمندان مستقل و اخلاق حرفهای تو صنعت گیم و به طور کلی تو دنیای خلاقیت مطرح کنه.
این روزها که بازار بازیهای بزرگ و مورد انتظار داغه و هر کدوم با کلی تبلیغات و سر و صدا معرفی میشن، مثل همین بازی استلار بلید که بالاخره به PC میآید: تاریخ عرضه، سیستم مورد نیاز و تمام جزئیاتی که باید بدانید! که خودش کلی خبرساز شده، اینکه یه شرکت بزرگ مثل بانجی درگیر چنین اتهامی بشه، واقعاً برای صنعت گیم خوب نیست و میتونه اعتماد بازیکنها رو خدشهدار کنه.
H2: “بیگناه تا زمان اثبات جرم” در مقابل “شواهد گویا”: نبرد افکار عمومی
همونطور که گفتیم، از نظر قانونی، بانجی تا وقتی که دادگاه حکمی علیهاش صادر نکنه، بیگناه محسوب میشه. اما تو دادگاه افکار عمومی، قضیه یه کم فرق میکنه. وقتی شواهدی به این واضحی منتشر میشه، خیلی سخته که مردم رو قانع کرد که هیچ اتفاقی نیفتاده. مخصوصاً وقتی پای یه هنرمند مستقل و یه شرکت بزرگ در میون باشه، معمولاً همدردی عمومی به سمت طرف ضعیفتر میره.
اینکه آیا بانجی واقعاً و عامدانه دست به سرقت هنری زده، یا اینکه این شباهتها نتیجه یه سوءتفاهم، بیدقتی، یا حتی استفاده از منابعی بوده که فکر میکردن مجوز دارن، هنوز مشخص نیست. اما چیزی که مشخصه اینه که این قضیه یه لکه سیاه بزرگ روی کارنامه بانجی و بازی ماراتون، حداقل تا زمان روشن شدن کامل ماجرا، باقی خواهد گذاشت.
H3: آیا این یک اتفاق نادر است یا نوک کوه یخ؟
متأسفانه، اتهامات مربوط به سرقت هنری یا “الهامگیری بیش از حد” تو صنعت گیم و سایر صنایع خلاق، چیز خیلی جدیدی نیست. بارها پیش اومده که هنرمندای کوچیکتر، شرکتهای بزرگ رو متهم به کپیبرداری از کارهاشون کردن. بعضی از این اتهامات ثابت شده، بعضیها رد شده و بعضیها هم هیچوقت به نتیجه مشخصی نرسیده.
اما هر بار که چنین اتفاقی میفته، این سوال رو تو ذهن ما ایجاد میکنه که چقدر از چیزایی که تو بازیها، فیلما، موسیقیها و بقیه محصولات خلاقانه میبینیم و میشنویم، واقعاً اصیل و اورجینال هستن و چقدرش ممکنه نتیجه “برداشت آزاد” از کار دیگران باشه؟
H1: جمعبندی: آینده ماراتون و بانجی در هالهای از ابهام – هنر در برابر تجارت؟
جنجال اتهام سرقت هنری بانجی از “آنتریال” برای بازی ماراتون، یه داستان تلخ و هشداردهندهست. داستانی که نشون میده چطور تلاش و خلاقیت یه هنرمند مستقل میتونه در سایه قدرت و منابع یه شرکت بزرگ، نادیده گرفته بشه یا حتی مورد سوءاستفاده قرار بگیره.
اینکه سرنوشت این اتهام چی میشه و آیا بانجی میتونه خودش رو از این مخمصه نجات بده یا نه، هنوز معلوم نیست. اما چیزی که واضحه اینه که این اتفاق، تأثیر عمیقی روی نگاه خیلیها به این استودیو و بازی آیندهاش خواهد گذاشت. این یه یادآوریه که تو دنیای پر زرق و برق بازیهای ویدیویی، پشت اون گرافیکهای خیرهکننده و گیمپلیهای هیجانانگیز، گاهی اوقات داستانهای نهچندان خوشایندی هم پنهان شده.
این ماجرا یه سوال بزرگ رو هم مطرح میکنه: تو تقابل هنر و تجارت، کدوم یکی باید اولویت داشته باشه؟ آیا برای رسیدن به یه محصول تجاری موفق، میشه اصول اخلاقی و حقوق دیگران رو زیر پا گذاشت؟ امیدواریم که این اتفاق، تلنگری باشه برای همه فعالان صنعت خلاقیت تا با احترام بیشتری به حقوق مالکیت معنوی و تلاش هنرمندان نگاه کنن.
شما در مورد این اتهامات چی فکر میکنید؟ آیا به نظرتون بانجی واقعاً مرتکب سرقت هنری شده؟ و فکر میکنید این جنجال چه تأثیری روی آینده بازی ماراتون خواهد داشت؟ نظراتتون رو با ما و بقیه کاربرای ایکس بازی در میون بذارید!